پایان دوست داشتن

وقتی عشق با خیانت شریک میشه حاصلش نفرته میشه نه از معشوقه ات از خودت

پایان دوست داشتن

وقتی عشق با خیانت شریک میشه حاصلش نفرته میشه نه از معشوقه ات از خودت

یک اتفاق

اواخر هفته پیش بود که از بانکی که برادرم اونجا یه حساب داشت با هاش تماس گرفتن گفتند شما از حسابتون برداشت کردید؟ 

برادرم هم گفت نه  

اول گفتم یک میلیون از حساب شما کم شده  در تماس دوم گفتن دو میلیون کم شده در تماس سوم گفتن سه میلیون 

برادرم ما هم که حساب به نامش بود موجودیش برای برادر بزرگم مجبور شد برای شکایت بره کاشمر خب این چند روزه منم مغازه رو دست تنها میچرخوندم برای همین فرصت سر زدن به نت رو نداشتم 

امروز صبح برادرم  از مسافرت برگشت منم راحت شدم 

 

داستان بانک 

برادر بزگترم حقوق خانومش رو  توی حساب قرض الحسنه پس انداز میکنه اما چون خودش نبود به نام برادر کوچیکه براش حساب باز میکنه 

هفته ی پیش شخصی به نام داداش من میره حساب رو خالی میکنه  دو روز بعد رئس بانک نسبت به خالی شدن تمام مجودی شک میکنه  و برای همین با برادرم تماس میگیره  اونم ابراز بی اطلاعی میکنه 

کارمد باجه بدون گرفتن کارت شناسائی معتبر هم مقصر اصلی میشه 

 وقتی کار به اگاهی میرسه و از تصاویر بانک عکس طرف مقابل رو پیدا میکنن بعد از 3 روز اون شخص رو شناسایی میکنن  

و اقا توی اعتراف میگه که از خونه ی خاله مون سرقت کرده یه چند تا انگشتری هم کش رفته و خاله ی ما هم متوجه نشده بود 

و اگه رئیس بانک مشکوک نمیشد باید قید اون حساب رو میزدیم و اقا دزده هم که کارگر همون ساختمون خاله ام بود شناسایی نمیشد

اخر زمان

یه آینه از لجن پر از چهره های طاعونی ... 
 یه سبد چشای کنده شده تو دستایی خونی
بدن ها بی سر و گردن و هق هق فواره ...  
شلاق داغ و چماق و بند و استفراغ خونی
یه ستاره آویزون به دار دوباره ... 
 یه خورشید که خاموش میشه با حکمی آسمونی
زنایی که آویزونن ازسینه هاشون به سقف ...  
مردایی با بیضه هایی بریده شده تو جوونی
بوی حشیش و شیره پخش از حاشیه های شهر ...  
صدای ضجه زنجیر آدمای زندونی
و رهبری که خطبه میخونه از دنیایی بهتر ...  
و مردمی خیره به آسمون با صورتایی استخونی
کمرها خمیده رنگ صورتاشون پریده ...  
پدری گریونه کی سینه ی دخترشو دریده؟
تموم محله های شهر جلجتا شدن ...  
مسیح در نام پدر آدما رو به صلیب کشیده
میدون شهر پر از دست و پاهای بریده ...  
حاکم هر چی اوباش و جانی و قاتل و خریده
نفسا حبسه تو سینه از ترس شقه شدن ...  
کسی اینجا کسی رو جز جلاد آزاد ندیده
ولی من خط بطلانم ببین زبون سرخ و ...  
سرم سبز و مث سرو و ببین تنم سفیده
ببین معجونی از کوه و عقاب و آهن و سنگم ...  
این آخرین زمانه زمان آخرم رسیده
توی شهر ما قلبا رو دارن ...  
توی شهر ما خنجر می کارن
تو وجودت نجس می کنه زمین و هوا رو ...  
صورتت سیاه میکنه تموم آینه ها رو
بکشم وسط مث تو بازم پای خدا رو ...  
به گوه میکشی تو شعر و کلمه ها رو
تو کوتاهی با قد خودت می سنجی آدما رو ...  
با خط کش شکستت می گیری فاصله ها رو
که از چاله به چاه میبری قافله ها رو ...  
عفونت لزجی که میسوزونه لاپا رو
خشم حمق بی عمقی که داره میکنه ما رو ...  
نماد موش و دم و سوراخ و دسته ی جارو
تو تو خلسه ای نشئه از قدرتی و می خندی ...  
منم اونکه میخواد جر بده چرت قصه ها رو
این یه سیل که آروم نمیشه چشاتو واکن ... 
 ببین رد خط میلیونی خاشاک و خارو
بگیر و ببند و بزن بکش بدر و بدزد ...  
ببین میشه بازم پاک کنی حافظه ها رو
تنها رسم تو و تبار تو سهراب کشیه ...  
زمین چطور از یاد ببر خون ندا رو
تا وقتی خون تو رگامون نعرمون بلند ... 
 تا کی میشه آخه خفه کنی حنجره ها رو
که از هر قطره خون یه زن و هر کلمه یه مرد ... 
 جاریه ساریه کاریه بگو آقا رو
که مملکت با کفر می مونه اما نه با ستم ...  
این اول کار بشین بشمر حادثه ها رو

دلیل نبودنم

بعد از یه مدت بیماری (سرماخوردگی شدید) امروز حالم یکم بهتر شده

الان هم دارم دوران نقاهت رو میگذرونم

کم بیش یه سر میزدم اما حالم برای گذاشتن پست جدید مساعد نبود

حالا هم گفتم بهتر یکم درباره سرما خوردگی بنویسم

بیش از ۰/۹۰ درصد شیوح سرما خوردگی به دلیل ویروس البته هوای سرد روی سیستم دفاعی بدن هم تاثیر داره

اینکه میگن هوا سرد بیرون نرو یکم بزرگ نمایی درباره سرما خوردگی ازهوای سرده

توی محیط ها بسته امکان سرما خوردگی چندین برابر محیط های بسته است چون ناقل بیماری که یک نوع ویروس است میتواند از طریق مکانی  که فرد مبتلا به ان دست زده باشد مثل گوشی تلفن به شخص دیگری که از همان تلفن استفاده میکند  انتقال دهد.

بیماری سرما خوردگی از جمله بیماری هایست که میتواند در سال چندین مرتبه یک نفر را الوده کند 

طول درمان بیماری هم از دو روز تا چهار روز است اگه بیشتر از این ادامه داشت حتمأ باید به پزشک مراجه کرد.

سوپ ،شلغم،سبزیجات،لبنیات،لیمو شیرین در درمان سرما خوردگی تاثیر گذار است

اجیل ،خوراکی های ترش مزه،شیرین ها ،غذاهای پر چرب و سرخ کردنی هم برای درمان سرما خورگی هم مضرر هستند.

با کمی رعایت بهداشتا فردی میتوان از انتقال بیماری به دیگران و خود جلو گیری کرد.

سپندارمذگان و یا ولیتاین

از وقتی سر و کله ی ولیتاین پیدا شد روز هم به نام عشاق ایرانی قرار گرفت به نام (سپندارمذگان)

خب این خیلی خوبه که بلاخره توی این مملکت یه بار هم روابط پسر و دختر رو پذیرفتند البته هیچ کسی مدعی این نیست که همچین روز در ایران باستان وجود نداشته ،مسله اینجاست چرا بعد از جهانی شدن روز ولیتاین یادمون افتاد که همچین روزی هم در ایران باستان بود کسی جواب این سوال رو میدونه؟

کسائی که ولیتاین رو تهاجم فرهنگی میدونند اینو هم بدونن که ولیتاین روز عشاق روز دوست داشتن چه ایرادی داره توی یه روز که تمام دنیا اون رو پذیرفته جوانان ایران هم به هم ابراز علاقه کنن این ایراد داره؟

من سوالم اینه که چرا وقتی روز عشاق ایران باستان رو داشتیم بعد از ولیتاین باید مطرح بشه نه قبلش؟

نکنه مثل همیشه خوابمون برد چرا قبلأ در مورد این موضوع صحبت نشده بود چرا این روز مثل روز نهم دی سال گذشته توی تقویم نام گذاری نکرده بودن

جوانا هم وقتی خلأ این روز رو  توی ایران دیدن به ولیتان روی اوردنند 

 در کشوری که اگه یه دختر و پسر در پارک با هم حرف بزنن جرم مسوب میشه توقع بیشتر از این هم نمیشه داشت در کشوری که روابط بین پسران و دختران رو تهاجم فرهنگی مینامند یا اون رو انکار میکنن چه جوری میشه که یه روز رو اختصاص داد به روز عشاق ایرانی

من ارزو داشتم که کاش روز سپندارمذگان را رو زودتر از روز ولیتاین مطرح میکردیم و شاید دنیا به جای ولیتاین میگفت سپندارمذگان

 

کاش هر روزمان سپندارمذگان یا هم ولیتاین بود

کاش هر روز رو برای ابراز عشق به معشوقه مون رو از دست نمیدادیم

روز ولیتان

من نمیدونم کی ولیتان رو مد کرد ولی اگه دستم بهش برسه کله اش رو میکنم یعنی چی روز عشق نکنه توقع داره پسر و دختر باهم برن بیرون بعد بچه های ارشاد هم  امر به معروف نهی از منکر کنن  مگه اینجا ایالات متحده است که پسر و دختر هر کاری دلشون خواست بکنن، با هم برن بیرون اره دیگه دوره ی اخر زمان رسیده  

یعنی چی دختره به پسر میگه دوست دارم این عین جمله شیطانه خدایا توبه توبه 

 

دختره خجالت نمیکشه میخنده و پسره چه قدر بی حیاست که به دختر میگه چقدر خنده هات زیباست  اون خندید تو چرا نگاه کردی پرو  

یادتون نره که شیطان در کمین جوانان ماست  

البته شیطان بزرگ (امریکاه سابق) از طریق همین مسایل به ما حمله ور میشه تهاجم فرهنگی پس روز ولیتان دست از پا دراز کنید خودتون میدونید منو باتوم تازه برقیش هم رسیده حالا ببینم جرات دارید ابراز علاقه به دوست دختر یا دوست پسرتون کنید



جدایی از شوخی بچه هایی که قصد خرید دارن بد نیست که یه سری به مسجد شاه بازار بزنن و از در شرقی برن بازار بین الحرمین  یه چند تا مغازه هست که برای کادوئی گرفتم مناسبه شما میتونید با یکم سوم قیمت همون کلا مورد نظر رو خرید کنید.

میدان حر

حتمأ از میدان حر رد شدید،  تقاطه خمینی و کارگر

مجسمه میدان حر

 

به اون مجسمه دقت کردید که چه مفهومی داره؟ 

از اکثر مردم بپرسید  این منظور این مجسمه چه کسی هست میگن خب 

 متعلق به حر یکی از یاران امام حسین(ع) در کربلاست البته این اسم میدن  

هم بی تاثیر نیست

 

حالا حر چه ربطی به اژدها داره؟

 

جوابش ساده است

 

ما در کشوری هستیم که هیچ اهمیتی برای داستانها و افسانه ها و تاریخ کهن  

باستان فبل از ظهور اسلام  وجود نداره مگه همین کورش کبیر اولین و بزرگترین  

امپراطوری جهان از ایران نیست پس چرا هیچ جایی اسمی ازش نیست نه  

 

خیابانی و نه میدانی کسی که اولین منشور حقوق بشر رو برای ملت مینویسه   

در حالی که بیشتر ملل ان زمان حتی نوشتن هم بلد نبودن

خب حتمأ این روزها درباره بازی گرشاسب شندید

گرشاسب فرزند زو پادشاه ایران بوده و یکی از پهلوانان باستانیه ایران

 

خب گرشاسب چه ربطی به میدان حر داره ؟

 

اون مجسمه ی بالای میدان حر متعلق به کسی نیست جز گرشاسب امیدوارم حالا از اونجا رد میشید بدونید که مفهوم اون مجسمه چیست.

پوزش نامه

خدمت همه ی دوستان عرض کنم به دلیل مشکلات

 

 کلان فنی یه چند وقتی از نت دور هستم

 

 یه وقت فکر نکنید قصد و قزضی در کاره

 

 امیدوارم به بزرگی دلتون ازم دلخور نشید

سوتی

اخه چرا بعضی ها فکر نمیکنن حرف میزنن اخه به من چه طرف قبل از حرف 

 زدن فکر نمیکنه از قدیم گفتن که اگه میخوای چیزی بگی قبلش فکر کن 

 داستان از این قرار که:

یکی از رفقا با نامزدش بحث میکنه چون زمان زیادی هم تا تاریخ عروسی 

 نمونده ما تصمیم میگیریم  این دو مرغ عشق رو با هم اشتی بدیم منم 

 که عاشق نقش مثبت بازی کردن هستم

بعد از قرار گذاشتن  توی رستوران من هم با دوستم میرم

 فقط برای همراهی با دوستم

پیش خودمون گفتیم اینا حرف خصوصی دارن بهتر که 

 من نباشم

رفتیم طرف مقابل نشستیم  صحبت هاشون 

 رو زدن

 با هم اشتی کردن منم که واسطه بودم 

 از این عمل

خیر خوشحال شده بودم

رفیق ما توی راه با نامزدش صحبت میکنه میرسه  

به این حرف

 میگه واقعا اگه تو منو تنها بزاری اونوقت من کدوم  

 خری رو

 گیر بیارم که جات رو بگیره

خب منم خنده ام گرفت خدایش ضایع گفت من چه کار کنم 

دو خط موازی

دو خط موازی متولد شده اند. پسرکی در کلاس درس آنها را روی کاغذ کشید .
آن وقت دو خط موازی چشمانشان به هم افتاد و در همان یک نگاه قلبشان تپید و مهر یکدیگر را در سینه جای دادند. خط اولی نگاه پرمعنا به خط دومی کرد و گفت : ما می توانیم زندگی خوبی داشته باشیم .... خط دومی از هیجان لرزید!
 خط اولی : .... و خانه ای داشته باشیم در یک صفحه دنج کاغذ . من روزها کار می کنم . می توانم خط کنار جاده ای متروک شوم ... یا خط کنار یک نردبان ...
خط دومی گفت : من هم می توانم خط کنار گلدان چهارگوش گل سرخ شوم . یا خط کنار یک نیمکت خالی در یک پارک کوچک و خلوت ! چه شغل شاعرانه ای .... !
در همین لحظه معلم فریاد زد : « دو خط موازی هیچ وقت به هم نمی رسند و بچه ها تکرار کردند !
     (منبع انجمن دانش آموزان مجتمع آموزشی شهید بهشتی هامبورگ)

                              

 

جای همتون خالی

سلام به همه ی دوستان  

یه دو سه روزی رفتم مسافرت جاتون خالی خوش گذشت طبق معمول  

رفتم کاشان و نیاسر  چه برفی اومده بود حتی ماشین هم توی 

 برف گیر کرده بود مجبور شدم که از زنجیر چرخ استفاده کنم اما 

 چون دقیق بلد نبودم به هیچ دردی نخورد مجبور شدم  

بدون زنجیر 

 حرکت کنم خب اونم یه روش دیگه داره مثلا بجایب دنده یک  

از دنده ی دو استفاده کردم بجای ترمز از ترمز دستی استفاده  

کردم یا وقتی عقب ماشین به طرف راست منحرف میشه باید  

فرمان رو هم به طرف راست بگیریم وگرنه اگه بطرف مخالف بگیری 

 ماشین قفل میکنه  حالا یه قسمتی رو فیلم گرفتم که فردا  

میزارمش  حالا یه دو سه تایی عکس براتون میزارم تا فردا  

فیلم رو براتون بزارم فعلا هم بای 

http://s1.picofile.com/file/6281497982/100_0305.jpg 

http://s1.picofile.com/file/6281505030/100_0284.jpg 

http://s1.picofile.com/file/6281514084/100_0295.jpg 

خب چون حجم عکسا بالا بود همین سه تا رو گذاشتم

افکار

در پست قبلیم سخنی از دکتر شعریتی نقل کردم که تمامیه

 دوستان این گفته ی دکتر رو قبول دار اما من بگم که

 زبان فقط بیان کننده ی افکار و خواسته ها و احساساته

 پس به هر زبانی باشی میتونی حرف خودت رو بزنی

 ولی چیزی که امروزه ماها باش سرو کله میزنیم

 مشکل زبان نیست مشکل افکار افکاری که وارده یه جامه میشه باید

 در جهت منافع  ملت باشه اما در ایران منافع شخص

 مد نظره نه ملت و این همان افکار غلته که ایران رو

 به این روز انداخته این همان مرضیه که کشور ما رو فلج کرده

 نه زبان این ما مردم هستیم که کشور رو به این روز انداختیم

 نه ملت دیگه ای ما مشکل فکر داریم نه مشکل زبان

 وقتی اندیشه ی ما به نفع منابع ملت نباشه اون ملت محکوم

 به شکسته و یادمان باشد که ملت حسابی جدا از دولت دارد

 اما دولت مردان از همین افراد ملت هستن..!

زبان پارسی

من در کشوری زندگی می کنم

 

 که زبان آن پارسی است

 

 اما به آن فارسی می گویند

 

 

 چون عربی "پ" ندارد !!!!!!

 

 

 

(دکتر علی شریعتی)

 

نوازش

تو از متن کدوم روءیا رسیدی،که تا اسمت رو گفتی شب جوون شد
که از رنگ صدات دریا شکفت و،نگاه من پر از رنگین کمون شد
تو از خاموشی دلگیر روءیا،صدام کردی صدام کردی دوباره
صدا کردی منو از بغض مهتاب،از اندوه گل و اشک ستاره
صدام کردی صدام کردی نگو نه!
اگرچه خسته و خاموش بودی
تو بودی و صدای تو صدام زد
اگرچه دور و ظلمت پوش بودی
تو چیزی گفتی و شب جای من شد
من از نور و غزل زیبا شدم باز
تو گیج و ویج از خود گمشدن ها
من از من مردم و پیدا شدم باز
من از من مردم و پیدا شدم باز

از این تک بستر تنهایی عشق
از این دنج سقوط آخر من
صدام کردی که برگردم به پرواز
به اوج حس سبز با تو بودن
صدام کردی که رو خاموشی من
یه دامن یاس نورانی بپاشی
برهنه از هراس و تازه از عشق
توی آغوش جان من رهاشی

صدام کردی صدام کردی نگو نه!
اگرچه خسته و خاموش بودی
تو بودی و صدای تو صدام زد
اگرچه دور و ظلمت پوش بودی
تو چیزی گفتی و شب جای من شد
من از نور و غزل زیبا شدم باز
تو گیج و ویج از خود گمشدن ها
من از من مردم و پیدا شدم باز

صدام کردی صدام کردی نگو نه!
اگرچه خسته و خاموش بودی
تو بودی و صدای تو صدام زد
اگرچه دور و ظلمت پوش بودی
تو چیزی گفتی و شب جای من شد
من از نور و غزل زیبا شدم باز
تو گیج و ویج از خود گمشدن ها
من از من مردم و پیدا شدم باز
من از من مردم و پیدا شدم باز
من از من مردم و پیدا شدم باز

ضد حال و سوتی

بدترین ضدحال چیه ؟

بدتری سوتی چیه؟

خب  یکی از بچه دو روز مونده بود به عروسی شون از بالای چهارپایه می افته دستش میشکنه مجبور شد روز عروسی دستش رو از گچ باز کنه حالا حساب کنید بیچار چند بار دستش رو فشار دادن

 

یکی دیگه هم هنوز ماشین رو از درب نمایندگی بیرون نیو اورده که  یه نیسان بهش برخود میکنه طوری که عقب ماشین به کل جمع میشه

 

یکی دیگه از بچه ها با نامزدش میره رستوران موقع ی پرداخت صورت حساب میفهمه که کیف پولش رو یادش رفته مجبور میشه یک ساعت رول بازی کنه تا یکی از بچه براش پول ببره

 

این یکی سوتی  خودم بودم یکی از اقوام راهی مکه مکرمه بود توی فرودگاه همه داشتن خداحافظی میکردن  ما هم رفتیم خداحافظی کردیم بعد از دهنمون پرید گفتم سلام برسونید یه دفعه همه من نگاه کردن منم گفتم پس از طرف ما توی بقیع سلام ما رو به ائمه برسونید

 

حالا بزرگترین ضدحالی که داشتید چی بوده؟

یا بدترین سوتی که دادید چه بوده؟

جای نگرانی نیست

در پی انتشار پست قبلی که موجب رعب و وحشت میان دوستان شد باید به اطلاع دوستان برسانم که هیچ جای نگرانی نیست جناب محمود (یوزارسیف سابق) به خرد و دانایی خودشان ما را از این خشک سالی نجات خواهد داد. 
 

البته نظریه ی دیگری هم هست مبنی بر اینکه برف و باران  را از یارانه حذف نموده و پولش را به حساب تان خواهند ریخت.

 

اما دیروز برادرم حدیثی از پیامبر نشان داد که فرمودند که خشک سالی از ظلم حکام است اما واقعا این حقیقت داره یا نه رو نمیدونم

 

یعنی چی شده

امسال خبری از بارندگی نیست در حالی که توی اکثر نقاط جهان بارندگی ها   

 

زندگی مردم رو مختل کرده توی ایران خبری از باران نیست چه راه دور بریم همین پاکستان از  

 

شدت بارندگی سیلاب بوجود اومده اما بازم خبری از بارش توی ایران نیست . اگه روزنامه یا اخبار  

 

رو دنبال کنید حتمأ شنیدید که میزان بارش توی این نیم قرن گذشته چنین سابقه ای نداشته  

 

یعنی باید باور کنیم که شاید خداوند قهرش گرفته باشه کسی نمیدونه چی شده اما همی ما باید  

نگران باشیم که در تابستان اینده چه اتفاقی خواهد افتاد فقط خدا کنه این رویه ادامه پیدا نکنه

یه خاطره ی کاری

ساله ۸۳ بود توی یه شرکت اماری مشغول به کار شدم  کارمون این بود که به خانه

 هایی که توی طرح جمع اوری اطلاعات بود بریم در مورد سرپرست شون اطلاعات

 بگیریم .توی خیابان جمالزاده رفتم توی یه کوچه بن بست وارد کوچه شدم یه گربه رو

 دیدم منم با پاهام باهاش بازی بازی میکردم اونم زود با من اشنا شد دنبالم میومد.

کوچه رو دور زدم رسیدم جلوی اخرین خونه تقریبأ بعد از ظهر بود  زنگ زدم یه خانوم

 جوانی تا در رو باز کرد گربه پرید توی خونه اون خانوم هم یه جیغ بلند کشید  که هر

 کی توی اون کوچه بود به منو اون خونه خیره شده بودن بعد از دو سه دقیقه گربه رو

پرت کرد بیرون منم نه میتونستم بخندم نه میتونستم جلوی خودم رو بگیرم بعدش

خانومه از  من یه معذرت خواهی کرد گفت خواب بودم شما زنگ زدید الان فکر کنم تا

یه هفته نتونم بخوابم .

شب یلدا

امشب بلند ترین شب ساله همون شب یلدا معروف دیگه بساط اجیل و هندوانه پهنه از طرفی امشب تولد ابجی کوچیکه ام هم هست نه اینکه یکی یه دونه است پنج تا داداش داره  دیگه واسش سنگ تموم میزاریم. امسال منم براش یه MP4 خریدم اخه نمیشه بهونه بیاری که تولدش رو یادت رفته خدا شانس بده.

یه دو  و سه تایی پیشنهاد دارم که شب یلداتون رو خاطره انگیز سپری کنید:

۱.دور هم جمع بشید فاله حافظ بگیر که من  خودم استاد تعبیر فال با گرایش طنزم

۲.اگه یارنه تون قطح شد از قبض برق هراس دارید چراغ ها رو خاموش کنید و احضار ارواح رو انجام بدید

۳.یه میز رو بزارید وسط اتاق روش هم یه ملافه ی بزرگ بندازیش روش رو مثل کرسی برید دورش بشینید یه سینی هم بزارید روی میز  اجیل و میوه با هرچی دیگه دلتون خاست رو بزارید وسط سینی یه فرهنگ کهن رو باز افرینی کنید

۴.برید شب نشینی دور هم جمع بشید از باهم بودن لذت ببرید

 

در کل امیدوارم شب خاطره انگیزی داشته باشید به همتون خوش بگذره

خشک و تر با هم میسوزه

همین ساله پیش بود خرداد ماه  طبع تبلیغات برای انتخابات شروع شده بود  کل کل مردم باهم سر انتخاب نامزده های انتخابی شون همه چیز خوب پیش میرفت  امار و ارقام از پیروزی مهندس میر حسین موسوی حکایت داشت اما اونطرفتر محمود احمدی نژاد بیکار ننشسته بود  و موج تازه ای از تبلیغات رو به راه انداخت با شعار همه چیز در مناظره ها ببنید در مناظره  محمود از دزدی های کلان کشور خبر داد گفت فلانی چه کرده چه نکرده و جای جواب دادن مدام سوالش رو تکرار میکرد توی مناظره با اقای کروبی بحث سیصد میلیون تومان اقای جزایری رو به وسط کشید  اما این سوال اقای کروبی رو جواب نداد که مبلغ کسری دولت در ساله گذشته که مبلغ  یکصد میلیون دلار  رو اینطور جواب داد اشتباه محسباتی باعث این اختلاف شده ام بعد از انتخابات روزنامه ی همشهری مطلبی رو چاپ میکنه که حکایت از این داره که این مبلغ هیچ وقت به بیت المال برنگشته و برای اولین بار پر تیراژترین روزنامه ی صبح ایران توقیف شد.

اما داستان حمایت من از مهندس میر حسین موسوی

یکی از پوسترهای تبلیغاتی جناب مهندس رو روی سر در مغازه چسبوندم و  بهترین مکان برای تبلیغ همون مغازه بود چون مشتری ها خودشون بحث رو شروع میکردن و حالا مناظره میان من مشتری شروع میشد یکی از مشتری ها بد جوری سنگ محمود رو به سینه میزد و اون را با امام علی(ع) مقایسه میکرد که داره دست دزد و رانت خواران رو کوتاه میکنه یکی از همسایه ها هم رفت طرف محمود  حالا رجز خوندمون شروع شد من  برای اینکه لجش رو در بیارم رفتم چند متر پارچه ی سبز خریدم و به اندازه ی مچ بند قیچی زدم بین مردم پخش میکردم کم کم برادرام و دوستام هم اومدن طرف من  حالا مغازه تبدیل شده بود به یه ستاد کوچیک تبلیغاتی چاپ بنر برای موتور ها فکر میکردم هیچ وقت تبلیغات به این عظمتی نباشه اما در اخرین شب تبلیغات خیابان جمهوری  باید میبودی میدیدی که چطور پرچم های ایران  با نیسان بین مردم پخش میکردن بخدا وقتی میدان منیریه رسیدیم فقط فقط سی دی و پرچم های ایران بود که زیر پاهات صدا میکرد تا به حال اینقدر اسراف رو ندیده بودم اونم با پول بیت المال.بعد از روز جمعه هنوز ظهر نشده گفتن شمارش ارا تموم شد احمدی نژاد رای اورده و بعد اعتراض مردم در مورد شمارش ارا و بعد حمله ی وحشیانه ی یک عده به مردم جرقه ای بود در انبار باروت و بعد این موج ادامه پیدا کرد.

حالا از اون موقع یک سال و نیم میگذره و همون مردی که سنگ احمدی نژاد رو به سینه میزد  دیروز اومد پیشم گفت که از ....... پشیمون تره اما چه فایده که مردم ما دیر می فهمن البته از ملتی که مرده پرسته بیشتر از این هم نمیشه توقع داشت.

امام حسین (ع)

 

امام حسین (ع) فرزند امام علی(ع) و فاطمه(س) دخت نبی اسلام و سومین امام شیعیان است.

حضرت در سوم شعبان سال چهارم هجری قمری چشم به جهان گشود

 و القاب ایشان: سید الشهدا ، اباعبدال... ، ثار ال... ، خامس آل عبا  می باشد

و بنا بر بعضی از روایات امام چهارم سجاد (ع) حاصل ازدواج ایشان با شهربانو ( دختر یزگرد سوم ) میباشد

ایشان در زمان خلافت پدرشان در کنار پدر در جنگ های جمل ، صفین و نهروان شرکت داشتند

در ساله پنجاه هجری قمری بعد از شهادت برادر بزرگوارشان به امامت شعیان میرسد 

 بعد از مرگ معاویه در ساله شصت هجری یزید فرزند وی به خلافت میرسد  امام نسبت به پیمان شکنی معاویه در مورد مورثی نبودن خلافت با یزید بیت نمکند ، یزید هم به حاکم کوفه نامه ای مینوسد که از امام بیت بگیرد  امام با روش خلافت مخالف بود از بیت خوداری کرد.

ایشان برای حج از مدینه به مکه میرود

کوفیان که از مرگ معاویه خبردار شدن به امام نامه مینوسند و از ایشان میخواهند که به کوفه بیاید امام نیز مسلم را به کوفه میفرسد و خود نیز حج تمتع به حج عمره تبدیل میکند و خاندان خود به سمت کوفه حرکت مینماید

مردم کوفه در ابتدا با مسلم هم صدا میشوند اما بعد از حضور عبید ال.. بن زیاد که  حاکم جدید کوفه بود  مسلم را تنها میگذارن

قاضی شریح  شریح امام را خارج شده از دین میخواند و مردم کوفه نیز به مخالفت با امام به پا میخیزند

و در روز دهم محرم ساله شصت و یکم هجری در صحرای نینوا  و در کنار رود فرات در جنگی نا برابر به شهادت میرسد